Elisa Bandy یک کارمند Google است که روی دسترسی به وب و اسناد ابزارهای داخلی ما کار می کند.
این پست یک متخصص جامعه را به عنوان بخشی از Learn Accessibility برجسته می کند! درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسی Google بیشتر بیاموزید.
الکساندرا کلپر : من خوش شانس هستم که شما را همکار صدا می کنم. چگونه خود و شغل خود را در اینجا معرفی می کنید؟
Elisa Bandy : نام من Elisa است و اسنادی را برای ابزارهای داخلی و زیرساخت Google می نویسم.
الکساندرا : خیلی کار باحالیه. با چند نفر کار می کنید؟
الیزا : تیم گستردهتر ما حدود 40 نفر است که شامل نویسندگان فنی، طراحان آموزشی و مدیران برنامه میشود. زمانی که من شروع کردم، شش سال پیش، تنها چهار نفر در تیم حضور داشتند.
الکساندرا : قبل از گوگل چه کار می کردید؟
الیسا : در طول هفته، من در ساخت بازی های ویدیویی کار می کردم. و سپس در تعطیلات آخر هفته، در تعمیر کفش کار می کردم.
الکساندرا : آیا وقتی وارد گوگل شدید، کار در زمینه دسترسی به وب را شروع کردید؟
الیزا : بله، اما تا حدود یک سال و نیم بعد، در کنار. من روی مهندسی دسترسی برای اسناد داخلی Google کار می کنم. قبل از این کار، اسناد با در نظر گرفتن قابلیت دسترسی طراحی نشده بودند. هر ویژگی سندی که در دسترس بود یک تصادف خوشحال کننده بود.
مشکلات بزرگی وجود داشت، از جمله اینکه کنتراست رنگ کاملاً برای پیوندها نامناسب بود. جداول کاملاً به هم ریخته بودند - اگر بزرگنمایی میکردید، همه چیز به همان اندازه باقی میماند زیرا به جای rem
در پیکسل تعریف شده بود. من داوطلب شدم تا همه آن چیزها را درست کنم. و سپس، من فقط به اصلاح چیزهای بیشتری ادامه دادم. ما پنج سال بعد اینجا هستیم و من هنوز در آن هستم.
الکساندرا : شما خود را به گونهای ساختهاید که فردی با تخصص و مهارتهای دسترسی باشید، و تصمیم دارید مشکلاتی را که باید برطرف شوند، برطرف کنید.
الیسا : آره، حدس میزنم میتوانیم این را بگوییم [ میخندد ]. من خودم به عنوان یک فرد معلول، می دانم که درخواست ملاحظات دسترسی چقدر دشوار است. بنابراین این واقعیت که ما این ملاحظات دسترسی را برای همکارانم و همکارانم نداشتیم واقعاً من را عصبانی کرد. و هیچ کس دیگری آنها را تعمیر نمی کرد. بنابراین من وارد شدم و آنها را تعمیر کردم.
من فکر نمیکنم کسی مجبور باشد دسترسی را بخواهد. باید از همان ابتدا ساخته شود.
موارد استفاده از دسترسی خود را اولویت بندی کنید
الکساندرا : وقتی به دسترسی به وب فکر می کنید، لایه های مختلفی برای آن وجود دارد، درست است؟ برای ناتوانی های مختلف نیازهای متفاوت و گاه متناقضی وجود دارد. چگونه کارهایی را که باید انجام شود اولویت بندی می کنید؟
الیزا : بسیاری از کارهایی که انجام می دهم اولویت بندی است. به عنوان مثال، چقدر مهم است که یک مورد خاص 100٪ کاملاً در دسترس باشد؟ من به داده های زیادی نگاه می کنم: چند درصد از جمعیت ما معلول هستند؟ چند نفر مشکل دسترسی خاص دارند؟
برای مثال، زیرمجموعهای از کاربران هستند که از ChromeVox استفاده میکنند، صفحهخوان داخلی Chromebook. اگر مشکلی در ChromeVox وجود دارد، باید به چند نفر از ChromeVox در مقابل Jaws در مقابل NVDA در مقابل VoiceOver نگاهی بیندازم.
از نظر خارجی، افراد زیادی از ChromeVox استفاده نمی کنند. از آنجایی که ما Google هستیم، بسیاری از مردم از Chromebook به عنوان دستگاه اصلی کار خود استفاده می کنند، به این معنی که ChromeVox برای اسناد داخلی بسیار مهم است. شاید یک باگ ChromeVox کمی بیشتر از باگ VoiceOver یا باگ NVDA ایجاد شود.
به طور کلی، سعی میکنم ابتدا چیزهایی را برای صفحهخوانهای اصلی درست کنم. رنگ آمیزی معمولاً به نوعی از بین می رود یا از دست می رود زیرا مجموعه ای از برنامه های افزودنی وجود دارد که مشکلات رنگ را دور می زند، به خصوص برای حالت های کنتراست بالا.
الکساندرا : شما به داده ها اشاره کردید که در گوگل بسیار مهم هستند (البته). ما همیشه می شنویم: "از ایده خود با داده ها پشتیبان تهیه کنید." چگونه داده ها را برای دسترسی در Google جمع آوری می کنید؟
الیزا : من به دادههایی که توسط Google's Disability Alliance جمعآوری شده است، بسیار متکی هستم. و من اغلب نظرسنجی های WebAIM را بررسی می کنم.
فرهنگ دسترسی
الکساندرا : در مورد فرهنگ دسترسی در گوگل به من بگویید.
الیزا : خیلی خیلی سریع به چیزی تبدیل شده است که دارای بودجه و نگرانی های گسترده است. و من متوجه شده ام که تقریباً همه می خواهند کار درست را انجام دهند. همکاران ما منابع آموزشی می خواهند که چگونه کار درست را انجام دهند، چگونه دسترسی را اولویت بندی کنند.
تغییر ساختار یک برنامه یا یک وبسایت یا هر چیزی که پس از اجرای نادرست آن در دسترس باشد، دشوار است. بنابراین بخشی از کار من این است که مهندسانمان را وادار کنم تا قبل از ساخته شدن محصولات، در مورد گنجاندن قابلیت دسترسی در طرح های اولیه فکر کنند. مردم بسیار پذیرای آن هستند، حتی در مورد آن مشتاق!
من فقط یک بار مقاومت واقعی در برابر گنجاندن دسترسی داشته ام، و حتی حل آن نسبتاً آسان بود.
الکساندرا : میشه در موردش بیشتر بهم بگی؟
الیزا : وقتی برای اولین بار به مهندسی دسترسی پیوستم، تنها 20 درصد از زمان من بود. برخی از مردم متوجه نشدند که چرا ما روی دسترسی تمرکز کرده ایم. یک نفر گفت: «فقط 1 درصد جمعیت معلول هستند». من روی موضع خودم ایستادم - ما باید این کار را انجام میدادیم زیرا کار درستی بود. و زمان من بود، آن را هر طور که صلاح بدانم وقف خواهم کرد.
البته، شنیدن اینکه افراد معلول اهمیتی ندارند، که این گروه خیلی کوچک هستند، سخت است.
الکساندرا : مخصوصاً وقتی عضوی از آن جمعیت هستید. مخاطب خود را بشناسید!
الیزا : من هرگز دوست ندارم بشنوم، "اوه، این فقط 1٪ است." "تنها" آن را بی اهمیت جلوه می دهد. اما وقتی به جمعیت جهان فکر می کنید، این تعداد افراد زیادی هستند. و این افراد بسیاری هستند که در گوگل کار می کنند. و بسیاری از معلولیت ها کمتر گزارش شده است.
الکساندرا : ما می دانیم که بیش از 1 درصد از جمعیت دچار معلولیت هستند. سازمان جهانی بهداشت گزارش می دهد که بیش از 1 میلیارد نفر دارای معلولیت هستند. و 2.2 میلیارد نفر دچار نوعی اختلال بینایی هستند! البته شدت آن متفاوت است و برخی از افراد دارای اختلالات بینایی خود را ناتوان نمی دانند. اما این اختلالات بر تعامل در وب تأثیر می گذارد.
الیسا : دقیقا.
مجموعه ای از تخصص خود را بسازید
الکساندرا : آیا قبل از شروع کار در زمینه دسترسی، توصیه ای وجود دارد که آرزو می کردید داشته باشید؟
الیزا : اشکالی ندارد که تک تک چیزها را ندانیم. دسترسی، فضای وسیع و عظیمی است. من می دانم که چیزهای زیادی وجود دارد که من نمی دانم. من مجموعه مهارت های بسیار خاصی دارم. اتفاقاً می دانم از کجا می توانم اطلاعاتی در مورد بهترین شیوه های دسترسی پیدا کنم.
حتی در تخصص خودم، صفحهخوانها و کنتراست رنگها ، هر روز چیزهای جدیدی یاد میگیرم. و من ناشنوا هستم، اما کارشناس دسترسپذیری برای زیرنویسها نیستم. من می دانم چه چیزی برای من مفید است، اما نمی دانم چه چیزی برای دیگران مفید است. اگر از من خواسته شود، باید بهترین شیوه ها را جستجو کنم.
الکساندرا : منطقی است که متخصص مطلق هر نوع دسترسی نباشیم. چگونه به مهندسان کمک میکنید الگوهای دسترسی را بیاموزند؟
الیزا : من از نزدیک با یک مهندس که علاقه مند به دسترسی است کار می کنم. من یک اشکال را به او می دهم و به او نشان می دهم که چگونه آن را برطرف کنم. سپس، او را از طریق بهترین تمرین راهنمایی می کنم. او ممکن است به سایر اسناد نگاه کند و ببیند که آنها یک رویکرد را توصیه می کنند، اما به دلایل XYZ کار نمی کند.
نکتهای که در مورد دسترسی به وب وجود دارد این است که نمونههای کد مشخص زیادی وجود ندارد، زیرا هیچ دو نفر ویژگی مشابهی را به یک شکل نمیسازند. بنابراین شما ممکن است راه حل های هیئت منصفه را تقلب کنید. بسیاری از مردم تا زمانی که همه چیز جمع و جور نشده باشد به دسترسی فکر نمی کنند. در آن نقطه می خواهید چه کار کنید؟ آیا می خواهید آن را خراب کنید و دوباره کنار هم قرار دهید و تمام تست های خود را دوباره بنویسید؟ نه، شما نیستید. شما قرار است چیزی را منگنه کنید.
این بدان معناست که شما باید درک کنید که یک کاربر غیرفعال چگونه انتظار عملکرد برنامه را دارد، سپس کد خود را مدل کنید تا آن عملکرد را انجام دهد. ممکن است شبیه نمونههای کد کامل یا اجزای فراگیر به نظر نرسد، اما در نهایت، تا زمانی که همان عملکرد را به طور قابل اعتماد انجام دهد، خوب خواهد بود.
الکساندرا : به نظر من اینطور به نظر می رسد که شما می گویید کسب یک نتیجه مثبت مهم تر از نگرانی بیش از حد در مورد چگونگی رسیدن به آن است.
الیسا : بله. زیرا انصافاً اهداف ابزار این مورد را توجیه می کنند. بسیار مهم است که بفهمیم یک کاربر صفحهخوان یا هر کاربر غیرفعال دیگری چگونه انتظار دارد این کار کند.
یک میلیارد نقش ARIA وجود دارد و شما نمی توانید تک تک آنها را بشناسید. علاوه بر این، برخی با همه صفحهخوانها کار نمیکنند! بنابراین باید نیازهای کاربران خود را بدانید تا برای آنها بسازید.
الکساندرا : آیا منابع خارجی رایجی وجود دارد که هنگام ایجاد اسناد داخلی یا ارائه پشتیبانی از مهندسان Google به آنها اعتماد کنید؟
الیزا : من خیلی به دستورالعمل های W3C تکیه می کنم. آنها برای دریافت ایده از آنچه باید انجام دهید بسیار خوب هستند. WebAIM یکی دیگر از منابع بسیار خوب است که به نظر من از نظر پیاده سازی فنی کمی بهتر است. من همچنین اسناد موزیلا را بسیار دوست دارم - نه بار از هر ده بار، اگر چیزی را جستجو کنم، در MDN Web Docs پاسخی وجود دارد.
من عاشق inclusive-components.design هستم که اگر کتابخانه ای از اجزای قابل دسترس می خواهید بسیار عالی است.
دانشگاه Deque دارای بسیاری از بهترین شیوه ها است. من از آن برای مواد مرجع استفاده میکنم، زمانی که اشکالات را ثبت میکنم یا به کسی آموزش میدهم که چگونه از یک الگوی خاص پیروی کند.
ابزارهای دسترسی را دست اول تجربه کنید
الکساندرا : چگونه می توان یاد گرفت که کاربر چگونه تحت تأثیر قرار می گیرد؟ از آنجایی که تخصص شما در حمایت از افرادی است که کوررنگ و صفحه خوان هستند، بیایید از اینجا شروع کنیم.
Elisa : برای کمبود دید رنگ و کوررنگی، شبیه سازها و شبیه سازها وجود دارد. شما واقعاً نمی توانید بفهمید که شخص دیگری چگونه می تواند ببیند مگر اینکه خودتان آن را ببینید. اگر متوجه اشباع بسیار بدی شدم، به محض اجرای آن از طریق شبیه ساز، می توانم تأیید کنم که اصلاً قابل تشخیص نیست.
برای پشتیبانی از کاربران صفحهخوان، هیچ راهی بهتر از استفاده واقعی از صفحهخوان وجود ندارد. ابتدا آموزش ها را بخوانید، این مهم است. برخی از مردم وقتی آن را روشن میکنند و سعی میکنند با آن سر و کله بزنند، ناامید میشوند - این روش بدی برای یادگیری نحوه استفاده از آنها است. شما بیش از 5 یا 10 یا 20 دقیقه زمان نیاز دارید. حداقل به مدت یک ساعت از آن استفاده کنید تا برخی از ناامیدیهایی که کاربران به این فناوری متکی هستند را آشکار کنید.
من اعتقاد راسخ دارم که هر کس در مقطعی از زندگی خود به فناوری دسترسی نیاز دارد. به عنوان مثال، من اخیراً مچ دستم آسیب دید و نتوانستم از موسم استفاده کنم، بنابراین چندین هفته از صفحه کلید استفاده کردم. خیلی خسته کننده بود این نوع تمرینات واقعاً می تواند به شما کمک کند تا در موقعیت یک فرد معلول قرار بگیرید که سعی می کند در دنیایی از افراد توانا حرکت کند.
شبیه سازها اگرچه مفید هستند، اما معادل معلولیت نیستند
الکساندرا : بدیهی است که تجربه ای که من یا هر توسعه دهنده ای در استفاده از شبیه سازها دارم، با کسی که دارای نقص بینایی است یکسان نیست.
الیزا : همیشه میتوانید با فردی که معلول است صحبت کنید تا از تجربیات او مطلع شوید. و هنگامی که شما در حال ایجاد این همدلی هستید، مهم است که به یاد داشته باشید که فردی که به طور مکرر از این ابزارها استفاده می کند همیشه بهتر از شما خواهد بود. افراد معلول همیشه در مسیریابی در فضاهای خود بهتر عمل می کنند، زیرا این بدنی است که آن فرد با آن زندگی می کند.
ترس من این است که افرادی که این تمرینهای همدلی را انجام میدهند، به دلیل نداشتن اصطلاح بهتر، فکر میکنند که دقیقاً میدانند مردم چه چیزی را پشت سر میگذارند. آنها ناگهان فکر می کنند که متخصص آن تجربه هستند. شما متخصص آن تجربه نیستید. اگر توانا باشید، اساساً متخصص صفحه خوان نیستید. من متخصص کوررنگی نیستم، با وجود اینکه در این فضا کار می کنم. من در صفحه خوان ها متخصص نیستم.
من در تجربه کم شنوا بودن متخصص هستم. من متخصص نیاز به سمعک و پیمایش تجربیات خودم هر روز هستم. اما این بدان معنا نیست که من در تجربه دیگران در مورد ناشنوایی متخصص هستم
بدترین کاری که می توانید در مهندسی دسترسی انجام دهید این است که خود را داشته باشید. مهم نیست که چه کاری انجام می دهید، چیزی را به هم خواهید زد. این چیزی نیست که بتوان از آن دلسرد شد زیرا هیچ دو نفر نیازهای معلولیت یکسانی ندارند. هیچ دو نفر دیدگاه یکسانی در مورد دسترسی و معلولیت ندارند. شما نمی توانید همه کارها را 100% انجام دهید - اما این بدان معنا نیست که نباید تلاش کنید. شما هرگز کامل نخواهید بود، اما به هر حال برای آن تلاش کنید.
ممکن است بازخورد انتقادی دریافت کنید، کسی ممکن است بگوید، "هی، محصول شما در دسترس نیست!"
الکساندرا : شبیهسازها از سبک یادگیری متفاوتی پشتیبانی میکنند و محصول شما را در عین مواجهه با برخی از مشکلاتی که افراد ناتوان ممکن است تجربه کنند، نشان میدهند. اما، این مانند تجربه محصول شما با ابزارهای دسترسی که هر روز استفاده می کنند نیست.
الیزا : آیا وقتی مردم صدا را خاموش میکنند و زیرنویسها را میخوانند و ناگهان متوجه میشوند، آه، این زیرنویسهایی که بهطور خودکار تولید میشوند، وحشتناک هستند، خفیف اذیت میشوم؟ آره من اینطوری زیرنویس ها را تجربه نمی کنم. برخی از افراد ناتوان می بینند که فردی از تجربه آنها تقلید می کند و از ابزارها شکایت می کنند، بدون اینکه به طور فعال به آن ابزارها نیاز داشته باشند. این ناامید کننده است، من واقعاً آن را درک می کنم.
اما من همچنین نمیخواهم فردی باشم که باید آنجا بنشینم و تجربهام را به عنوان یک فرد ناشنوا بارها و بارها و بارها و بارها توصیف کنم. هر بار اگر میخواهیم افراد توانمند تجربیات ما را درک کنند، باید واکنش آنها را نسبت به این تجربیات تحمل کنیم.
با این حال، "تجربیات" مانند ناهار خوری در رستوران کور و مزه شراب، من را دیوانه می کند. این مثل بازی کردن با یک معلولیت است. اما به نفع تلاش برای درک اینکه کاربران شما چگونه از یک ویژگی استفاده می کنند یا چگونه خوانندگان صفحه را می خوانند؟ این خوب است. در واقع، این حداقل است. خود را به مدت یک ساعت جای آنها بگذارید و بفهمید که این چیزها چگونه عمل می کنند. واقعاً مهم است.
بفهمید که مردم چگونه در سایت شما حرکت می کنند. ممکن است تعجب کنید، "چرا نمی توانم یک بنر هشدار دهنده را در بالای صفحه قرار دهم که همه پیوندها در یک برگه جدید باز می شوند؟" خوب، زیرا ممکن است کسی صفحه ای را که با بنر شروع می شود، نخواند. طراحی خود را با در نظر گرفتن افراد معلول بسازید.
یک کار را انجام دهید: ساختن اسکرول بی نهایت را متوقف کنید
الکساندرا : آیا چیزی وجود دارد که شما آرزو می کنید مهندسان تازه شروع به انجام آن کنند تا سایت های خود را در دسترس تر کنند؟
الیزا : طومار بی نهایت یک بلایت است و هیچ کس نباید از آن استفاده کند. من نمی توانم چیزهایی پیدا کنم، باید بتوانم چیزهایی را پیدا کنم! و برای عملکرد بسیار بد است.
همچنین، جابجایی اشیا به صورت بصری و درون DOM واقعا آزاردهنده است. ترتیب برگه ها به خصوص برای کاربران صفحه کلید اهمیت دارد.
درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسی Google بیشتر بیاموزید. علاوه بر منابع توسعه وب در Learn Accessibility ، Google یک دوره مستندسازی قابل دسترس ایجاد کرده است: Tech Writing for Accessibility .
تیم دسترسپذیری Google را در Twitter در GoogleAccess@ و تیم Chrome را در ChromiumDev@ دنبال کنید.
،Elisa Bandy یک کارمند Google است که روی دسترسی به وب و اسناد ابزارهای داخلی ما کار می کند.
این پست یک متخصص جامعه را به عنوان بخشی از Learn Accessibility برجسته می کند! درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسی Google بیشتر بیاموزید.
الکساندرا کلپر : من خوش شانس هستم که شما را همکار صدا می کنم. چگونه خود و شغل خود را در اینجا معرفی می کنید؟
Elisa Bandy : نام من Elisa است و اسنادی را برای ابزارهای داخلی و زیرساخت Google می نویسم.
الکساندرا : خیلی کار باحالیه. با چند نفر کار می کنید؟
الیزا : تیم گستردهتر ما حدود 40 نفر است که شامل نویسندگان فنی، طراحان آموزشی و مدیران برنامه میشود. زمانی که من شروع کردم، شش سال پیش، تنها چهار نفر در تیم حضور داشتند.
الکساندرا : قبل از گوگل چه کار می کردید؟
الیسا : در طول هفته، من در ساخت بازی های ویدیویی کار می کردم. و سپس در تعطیلات آخر هفته، در تعمیر کفش کار می کردم.
الکساندرا : آیا وقتی وارد گوگل شدید، کار در زمینه دسترسی به وب را شروع کردید؟
الیزا : بله، اما تا حدود یک سال و نیم بعد، در کنار. من روی مهندسی دسترسی برای اسناد داخلی Google کار می کنم. قبل از این کار، اسناد با در نظر گرفتن قابلیت دسترسی طراحی نشده بودند. هر ویژگی سندی که در دسترس بود یک تصادف خوشحال کننده بود.
مشکلات بزرگی وجود داشت، از جمله اینکه کنتراست رنگ کاملاً برای پیوندها نامناسب بود. جداول کاملاً به هم ریخته بودند - اگر بزرگنمایی میکردید، همه چیز به همان اندازه باقی میماند زیرا به جای rem
در پیکسل تعریف شده بود. من داوطلب شدم تا همه آن چیزها را درست کنم. و سپس، من فقط به اصلاح چیزهای بیشتری ادامه دادم. ما پنج سال بعد اینجا هستیم و من هنوز در آن هستم.
الکساندرا : شما خود را به گونهای ساختهاید که فردی با تخصص و مهارتهای دسترسی باشید، و تصمیم دارید مشکلاتی را که باید برطرف شوند، برطرف کنید.
الیسا : آره، حدس میزنم میتوانیم این را بگوییم [ میخندد ]. من خودم به عنوان یک فرد معلول، می دانم که درخواست ملاحظات دسترسی چقدر دشوار است. بنابراین این واقعیت که ما این ملاحظات دسترسی را برای همکارانم و همکارانم نداشتیم واقعاً من را عصبانی کرد. و هیچ کس دیگری آنها را تعمیر نمی کرد. بنابراین من وارد شدم و آنها را تعمیر کردم.
من فکر نمیکنم کسی مجبور باشد دسترسی را بخواهد. باید از همان ابتدا ساخته شود.
موارد استفاده از دسترسی خود را اولویت بندی کنید
الکساندرا : وقتی به دسترسی به وب فکر می کنید، لایه های مختلفی برای آن وجود دارد، درست است؟ برای ناتوانی های مختلف نیازهای متفاوت و گاه متناقضی وجود دارد. چگونه کارهایی را که باید انجام شود اولویت بندی می کنید؟
الیزا : بسیاری از کارهایی که انجام می دهم اولویت بندی است. به عنوان مثال، چقدر مهم است که یک مورد خاص 100٪ کاملاً در دسترس باشد؟ من به داده های زیادی نگاه می کنم: چند درصد از جمعیت ما معلول هستند؟ چند نفر مشکل دسترسی خاص دارند؟
برای مثال، زیرمجموعهای از کاربران هستند که از ChromeVox استفاده میکنند، صفحهخوان داخلی Chromebook. اگر مشکلی در ChromeVox وجود دارد، باید به چند نفر از ChromeVox در مقابل Jaws در مقابل NVDA در مقابل VoiceOver نگاهی بیندازم.
از نظر خارجی، افراد زیادی از ChromeVox استفاده نمی کنند. از آنجایی که ما Google هستیم، بسیاری از مردم از Chromebook به عنوان دستگاه اصلی کار خود استفاده می کنند، به این معنی که ChromeVox برای اسناد داخلی بسیار مهم است. شاید یک باگ ChromeVox کمی بیشتر از باگ VoiceOver یا باگ NVDA ایجاد شود.
به طور کلی، سعی میکنم ابتدا چیزهایی را برای صفحهخوانهای اصلی درست کنم. رنگ آمیزی معمولاً به نوعی از بین می رود یا از دست می رود زیرا مجموعه ای از برنامه های افزودنی وجود دارد که مشکلات رنگ را دور می زند، به خصوص برای حالت های کنتراست بالا.
الکساندرا : شما به داده ها اشاره کردید که در گوگل بسیار مهم هستند (البته). ما همیشه می شنویم: "از ایده خود با داده ها پشتیبان تهیه کنید." چگونه داده ها را برای دسترسی در Google جمع آوری می کنید؟
الیزا : من به دادههایی که توسط Google's Disability Alliance جمعآوری شده است، بسیار متکی هستم. و من اغلب نظرسنجی های WebAIM را بررسی می کنم.
فرهنگ دسترسی
الکساندرا : در مورد فرهنگ دسترسی در گوگل به من بگویید.
الیزا : خیلی خیلی سریع به چیزی تبدیل شده است که دارای بودجه و نگرانی های گسترده است. و من متوجه شده ام که تقریباً همه می خواهند کار درست را انجام دهند. همکاران ما منابع آموزشی می خواهند که چگونه کار درست را انجام دهند، چگونه دسترسی را اولویت بندی کنند.
تغییر ساختار یک برنامه یا یک وبسایت یا هر چیزی که پس از اجرای نادرست آن در دسترس باشد، دشوار است. بنابراین بخشی از کار من این است که مهندسانمان را وادار کنم تا قبل از ساخته شدن محصولات، در مورد گنجاندن قابلیت دسترسی در طرح های اولیه فکر کنند. مردم بسیار پذیرای آن هستند، حتی در مورد آن مشتاق!
من فقط یک بار مقاومت واقعی در برابر گنجاندن دسترسی داشته ام، و حتی حل آن نسبتاً آسان بود.
الکساندرا : میشه در موردش بیشتر بهم بگی؟
الیزا : وقتی برای اولین بار به مهندسی دسترسی پیوستم، تنها 20 درصد از زمان من بود. برخی از مردم متوجه نشدند که چرا ما روی دسترسی تمرکز کرده ایم. یک نفر گفت: «فقط 1 درصد جمعیت معلول هستند». من روی موضع خودم ایستادم - ما باید این کار را انجام میدادیم زیرا کار درستی بود. و زمان من بود، آن را هر طور که صلاح بدانم وقف خواهم کرد.
البته، شنیدن اینکه افراد معلول اهمیتی ندارند، که این گروه خیلی کوچک هستند، سخت است.
الکساندرا : مخصوصاً وقتی عضوی از آن جمعیت هستید. مخاطب خود را بشناسید!
الیزا : من هرگز دوست ندارم بشنوم، "اوه، این فقط 1٪ است." "تنها" آن را بی اهمیت جلوه می دهد. اما وقتی به جمعیت جهان فکر می کنید، این تعداد افراد زیادی هستند. و این افراد بسیاری هستند که در گوگل کار می کنند. و بسیاری از معلولیت ها کمتر گزارش شده است.
الکساندرا : ما می دانیم که بیش از 1 درصد از جمعیت دچار معلولیت هستند. سازمان جهانی بهداشت گزارش می دهد که بیش از 1 میلیارد نفر دارای معلولیت هستند. و 2.2 میلیارد نفر دچار نوعی اختلال بینایی هستند! البته شدت آن متفاوت است و برخی از افراد دارای اختلالات بینایی خود را ناتوان نمی دانند. اما این اختلالات بر تعامل در وب تأثیر می گذارد.
الیسا : دقیقا.
مجموعه ای از تخصص خود را بسازید
الکساندرا : آیا قبل از شروع کار در زمینه دسترسی، توصیه ای وجود دارد که آرزو می کردید داشته باشید؟
الیزا : اشکالی ندارد که تک تک چیزها را ندانیم. دسترسی، فضای وسیع و عظیمی است. من می دانم که چیزهای زیادی وجود دارد که من نمی دانم. من مجموعه مهارت های بسیار خاصی دارم. اتفاقاً می دانم از کجا می توانم اطلاعاتی در مورد بهترین شیوه های دسترسی پیدا کنم.
حتی در تخصص خودم، صفحهخوانها و کنتراست رنگها ، هر روز چیزهای جدیدی یاد میگیرم. و من ناشنوا هستم، اما کارشناس دسترسپذیری برای زیرنویسها نیستم. من می دانم چه چیزی برای من مفید است، اما نمی دانم چه چیزی برای دیگران مفید است. اگر از من خواسته شود، باید بهترین شیوه ها را جستجو کنم.
الکساندرا : منطقی است که متخصص مطلق هر نوع دسترسی نباشیم. چگونه به مهندسان کمک میکنید الگوهای دسترسی را بیاموزند؟
الیزا : من از نزدیک با یک مهندس که علاقه مند به دسترسی است کار می کنم. من یک اشکال را به او می دهم و به او نشان می دهم که چگونه آن را برطرف کنم. سپس، او را از طریق بهترین تمرین راهنمایی می کنم. او ممکن است به سایر اسناد نگاه کند و ببیند که آنها یک رویکرد را توصیه می کنند، اما به دلایل XYZ کار نمی کند.
نکتهای که در مورد دسترسی به وب وجود دارد این است که نمونههای کد مشخص زیادی وجود ندارد، زیرا هیچ دو نفر ویژگی مشابهی را به یک شکل نمیسازند. بنابراین شما ممکن است راه حل های هیئت منصفه را تقلب کنید. بسیاری از مردم تا زمانی که همه چیز جمع و جور نشده باشد به دسترسی فکر نمی کنند. در آن نقطه می خواهید چه کار کنید؟ آیا می خواهید آن را خراب کنید و دوباره کنار هم قرار دهید و تمام تست های خود را دوباره بنویسید؟ نه، شما نیستید. شما قرار است چیزی را منگنه کنید.
این بدان معناست که شما باید درک کنید که یک کاربر غیرفعال چگونه انتظار عملکرد برنامه را دارد، سپس کد خود را مدل کنید تا آن عملکرد را انجام دهد. ممکن است شبیه نمونههای کد کامل یا اجزای فراگیر به نظر نرسد، اما در نهایت، تا زمانی که همان عملکرد را به طور قابل اعتماد انجام دهد، خوب خواهد بود.
الکساندرا : به نظر من اینطور به نظر می رسد که شما می گویید کسب یک نتیجه مثبت مهم تر از نگرانی بیش از حد در مورد چگونگی رسیدن به آن است.
الیسا : بله. زیرا انصافاً اهداف ابزار این مورد را توجیه می کنند. بسیار مهم است که بفهمیم یک کاربر صفحهخوان یا هر کاربر غیرفعال دیگری چگونه انتظار دارد این کار کند.
یک میلیارد نقش ARIA وجود دارد و شما نمی توانید تک تک آنها را بشناسید. علاوه بر این، برخی با همه صفحهخوانها کار نمیکنند! بنابراین باید نیازهای کاربران خود را بدانید تا برای آنها بسازید.
الکساندرا : آیا منابع خارجی رایجی وجود دارد که هنگام ایجاد اسناد داخلی یا ارائه پشتیبانی از مهندسان Google به آنها اعتماد کنید؟
الیزا : من خیلی به دستورالعمل های W3C تکیه می کنم. آنها برای دریافت ایده از آنچه باید انجام دهید بسیار خوب هستند. WebAIM یکی دیگر از منابع بسیار خوب است که به نظر من از نظر پیاده سازی فنی کمی بهتر است. من همچنین اسناد موزیلا را بسیار دوست دارم - نه بار از هر ده بار، اگر چیزی را جستجو کنم، در MDN Web Docs پاسخی وجود دارد.
من عاشق inclusive-components.design هستم که اگر کتابخانه ای از اجزای قابل دسترس می خواهید بسیار عالی است.
دانشگاه Deque دارای بسیاری از بهترین شیوه ها است. من از آن برای مواد مرجع استفاده میکنم، زمانی که اشکالات را ثبت میکنم یا به کسی آموزش میدهم که چگونه از یک الگوی خاص پیروی کند.
ابزارهای دسترسی را دست اول تجربه کنید
الکساندرا : چگونه می توان یاد گرفت که کاربر چگونه تحت تأثیر قرار می گیرد؟ از آنجایی که تخصص شما در حمایت از افرادی است که کوررنگ و صفحه خوان هستند، بیایید از اینجا شروع کنیم.
Elisa : برای کمبود دید رنگ و کوررنگی، شبیه سازها و شبیه سازها وجود دارد. شما واقعاً نمی توانید بفهمید که شخص دیگری چگونه می تواند ببیند مگر اینکه خودتان آن را ببینید. اگر متوجه اشباع بسیار بدی شدم، به محض اجرای آن از طریق شبیه ساز، می توانم تأیید کنم که اصلاً قابل تشخیص نیست.
برای پشتیبانی از کاربران صفحهخوان، هیچ راهی بهتر از استفاده واقعی از صفحهخوان وجود ندارد. ابتدا آموزش ها را بخوانید، این مهم است. برخی از مردم وقتی آن را روشن میکنند و سعی میکنند با آن سر و کله بزنند، ناامید میشوند - این روش بدی برای یادگیری نحوه استفاده از آنها است. شما بیش از 5 یا 10 یا 20 دقیقه زمان نیاز دارید. حداقل به مدت یک ساعت از آن استفاده کنید تا برخی از ناامیدیهایی که کاربران به این فناوری متکی هستند را آشکار کنید.
من اعتقاد راسخ دارم که هر کس در مقطعی از زندگی خود به فناوری دسترسی نیاز دارد. به عنوان مثال، من اخیراً مچ دستم آسیب دید و نتوانستم از موسم استفاده کنم، بنابراین چندین هفته از صفحه کلید استفاده کردم. خیلی خسته کننده بود این نوع تمرینات واقعاً می تواند به شما کمک کند تا در موقعیت یک فرد معلول قرار بگیرید که سعی می کند در دنیایی از افراد توانا حرکت کند.
شبیه سازها اگرچه مفید هستند، اما معادل معلولیت نیستند
الکساندرا : بدیهی است که تجربه ای که من یا هر توسعه دهنده ای در استفاده از شبیه سازها دارم، با کسی که دارای نقص بینایی است یکسان نیست.
الیزا : همیشه میتوانید با فردی که معلول است صحبت کنید تا از تجربیات او مطلع شوید. و هنگامی که شما در حال ایجاد این همدلی هستید، مهم است که به یاد داشته باشید که فردی که به طور مکرر از این ابزارها استفاده می کند همیشه بهتر از شما خواهد بود. افراد معلول همیشه در مسیریابی در فضاهای خود بهتر عمل می کنند، زیرا این بدنی است که آن فرد با آن زندگی می کند.
ترس من این است که افرادی که این تمرینهای همدلی را انجام میدهند، به دلیل نداشتن اصطلاح بهتر، فکر میکنند که دقیقاً میدانند مردم چه چیزی را پشت سر میگذارند. آنها ناگهان فکر می کنند که متخصص آن تجربه هستند. شما متخصص آن تجربه نیستید. اگر توانا باشید، اساساً متخصص صفحه خوان نیستید. من متخصص کوررنگی نیستم، با وجود اینکه در این فضا کار می کنم. من در صفحه خوان ها متخصص نیستم.
من در تجربه کم شنوا بودن متخصص هستم. من متخصص نیاز به سمعک و پیمایش تجربیات خودم هر روز هستم. اما این بدان معنا نیست که من در تجربه دیگران در مورد ناشنوایی متخصص هستم
بدترین کاری که می توانید در مهندسی دسترسی انجام دهید این است که خود را داشته باشید. مهم نیست که چه کاری انجام می دهید، چیزی را به هم خواهید زد. این چیزی نیست که بتوان از آن دلسرد شد زیرا هیچ دو نفر نیازهای معلولیت یکسانی ندارند. هیچ دو نفر دیدگاه یکسانی در مورد دسترسی و معلولیت ندارند. شما نمی توانید همه کارها را 100% انجام دهید - اما این بدان معنا نیست که نباید تلاش کنید. شما هرگز کامل نخواهید بود، اما به هر حال برای آن تلاش کنید.
ممکن است بازخورد انتقادی دریافت کنید، کسی ممکن است بگوید، "هی، محصول شما در دسترس نیست!"
الکساندرا : شبیهسازها از سبک یادگیری متفاوتی پشتیبانی میکنند و محصول شما را در عین مواجهه با برخی از مشکلاتی که افراد ناتوان ممکن است تجربه کنند، نشان میدهند. اما، این مانند تجربه محصول شما با ابزارهای دسترسی که هر روز استفاده می کنند نیست.
الیزا : آیا وقتی مردم صدا را خاموش میکنند و زیرنویسها را میخوانند و ناگهان متوجه میشوند، آه، این زیرنویسهایی که بهطور خودکار تولید میشوند، وحشتناک هستند، خفیف اذیت میشوم؟ آره من اینطوری زیرنویس ها را تجربه نمی کنم. برخی از افراد ناتوان می بینند که فردی از تجربه آنها تقلید می کند و از ابزارها شکایت می کنند، بدون اینکه به طور فعال به آن ابزارها نیاز داشته باشند. این ناامید کننده است، من واقعاً آن را درک می کنم.
اما من همچنین نمیخواهم فردی باشم که باید آنجا بنشینم و تجربهام را به عنوان یک فرد ناشنوا بارها و بارها و بارها و بارها توصیف کنم. هر بار اگر میخواهیم افراد توانمند تجربیات ما را درک کنند، باید واکنش آنها را نسبت به این تجربیات تحمل کنیم.
با این حال، "تجربیات" مانند ناهار خوری در رستوران کور و مزه شراب، من را دیوانه می کند. این مثل بازی کردن با یک معلولیت است. اما به نفع تلاش برای درک اینکه کاربران شما چگونه از یک ویژگی استفاده می کنند یا چگونه خوانندگان صفحه را می خوانند؟ این خوب است. در واقع، این حداقل است. خود را به مدت یک ساعت جای آنها بگذارید و بفهمید که این چیزها چگونه عمل می کنند. واقعاً مهم است.
بفهمید که مردم چگونه در سایت شما حرکت می کنند. ممکن است تعجب کنید، "چرا نمی توانم یک بنر هشدار دهنده را در بالای صفحه قرار دهم که همه پیوندها در یک برگه جدید باز می شوند؟" خوب، زیرا ممکن است کسی صفحه ای را که با بنر شروع می شود، نخواند. طراحی خود را با در نظر گرفتن افراد معلول بسازید.
یک کار را انجام دهید: ساختن اسکرول بی نهایت را متوقف کنید
الکساندرا : آیا چیزی وجود دارد که شما آرزو می کنید مهندسان تازه شروع به انجام آن کنند تا سایت های خود را در دسترس تر کنند؟
الیزا : طومار بی نهایت یک بلایت است و هیچ کس نباید از آن استفاده کند. من نمی توانم چیزهایی پیدا کنم، باید بتوانم چیزهایی را پیدا کنم! و برای عملکرد بسیار بد است.
همچنین، جابجایی اشیا به صورت بصری و درون DOM واقعا آزاردهنده است. ترتیب برگه ها به خصوص برای کاربران صفحه کلید اهمیت دارد.
درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسی Google بیشتر بیاموزید. علاوه بر منابع توسعه وب در Learn Accessibility ، Google یک دوره مستندسازی قابل دسترس ایجاد کرده است: Tech Writing for Accessibility .
تیم دسترسپذیری Google را در Twitter در GoogleAccess@ و تیم Chrome را در ChromiumDev@ دنبال کنید.
،Elisa Bandy یک کارمند Google است که روی دسترسی به وب و اسناد ابزارهای داخلی ما کار می کند.
این پست یک متخصص جامعه را به عنوان بخشی از Learn Accessibility برجسته می کند! درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسی Google بیشتر بیاموزید.
الکساندرا کلپر : من خوش شانس هستم که شما را همکار صدا می کنم. چگونه خود و شغل خود را در اینجا معرفی می کنید؟
Elisa Bandy : نام من Elisa است و اسنادی را برای ابزارهای داخلی و زیرساخت Google می نویسم.
الکساندرا : خیلی کار باحالیه. با چند نفر کار می کنید؟
الیزا : تیم گستردهتر ما حدود 40 نفر است که شامل نویسندگان فنی، طراحان آموزشی و مدیران برنامه میشود. زمانی که من شروع کردم، شش سال پیش، تنها چهار نفر در تیم حضور داشتند.
الکساندرا : قبل از گوگل چه کار می کردید؟
الیسا : در طول هفته، من در ساخت بازی های ویدیویی کار می کردم. و سپس در تعطیلات آخر هفته، در تعمیر کفش کار می کردم.
الکساندرا : آیا وقتی وارد گوگل شدید، کار در زمینه دسترسی به وب را شروع کردید؟
الیزا : بله، اما تا حدود یک سال و نیم بعد، در کنار. من روی مهندسی دسترسی برای اسناد داخلی Google کار می کنم. قبل از این کار، اسناد با در نظر گرفتن قابلیت دسترسی طراحی نشده بودند. هر ویژگی سندی که در دسترس بود یک تصادف خوشحال کننده بود.
مشکلات بزرگی وجود داشت، از جمله اینکه کنتراست رنگ کاملاً برای پیوندها نامناسب بود. جداول کاملاً به هم ریخته بودند - اگر بزرگنمایی میکردید، همه چیز به همان اندازه باقی میماند زیرا به جای rem
در پیکسل تعریف شده بود. من داوطلب شدم تا همه آن چیزها را درست کنم. و سپس، من فقط به اصلاح چیزهای بیشتری ادامه دادم. ما پنج سال بعد اینجا هستیم و من هنوز در آن هستم.
الکساندرا : شما خود را به گونهای ساختهاید که فردی با تخصص و مهارتهای دسترسی باشید، و تصمیم دارید مشکلاتی را که باید برطرف شوند، برطرف کنید.
الیسا : آره، حدس میزنم میتوانیم این را بگوییم [ میخندد ]. من خودم به عنوان یک فرد معلول، می دانم که درخواست ملاحظات دسترسی چقدر دشوار است. بنابراین این واقعیت که ما این ملاحظات دسترسی را برای همکارانم و همکارانم نداشتیم واقعاً من را عصبانی کرد. و هیچ کس دیگری آنها را تعمیر نمی کرد. بنابراین من وارد شدم و آنها را تعمیر کردم.
من فکر نمیکنم کسی مجبور باشد دسترسی را بخواهد. باید از همان ابتدا ساخته شود.
موارد استفاده از دسترسی خود را اولویت بندی کنید
الکساندرا : وقتی به دسترسی به وب فکر می کنید، لایه های مختلفی برای آن وجود دارد، درست است؟ برای ناتوانی های مختلف نیازهای متفاوت و گاه متناقضی وجود دارد. چگونه کارهایی را که باید انجام شود اولویت بندی می کنید؟
الیزا : بسیاری از کارهایی که انجام می دهم اولویت بندی است. به عنوان مثال، چقدر مهم است که یک مورد خاص 100٪ کاملاً در دسترس باشد؟ من به داده های زیادی نگاه می کنم: چند درصد از جمعیت ما معلول هستند؟ چند نفر مشکل دسترسی خاص دارند؟
برای مثال، زیرمجموعهای از کاربران هستند که از ChromeVox استفاده میکنند، صفحهخوان داخلی Chromebook. اگر مشکلی در ChromeVox وجود دارد، باید به چند نفر از ChromeVox در مقابل Jaws در مقابل NVDA در مقابل VoiceOver نگاهی بیندازم.
از نظر خارجی، افراد زیادی از ChromeVox استفاده نمی کنند. از آنجایی که ما Google هستیم، بسیاری از مردم از Chromebook به عنوان دستگاه اصلی کار خود استفاده می کنند، به این معنی که ChromeVox برای اسناد داخلی بسیار مهم است. شاید یک باگ ChromeVox کمی بیشتر از باگ VoiceOver یا باگ NVDA ایجاد شود.
به طور کلی، سعی میکنم ابتدا چیزهایی را برای صفحهخوانهای اصلی درست کنم. رنگ آمیزی معمولاً به نوعی از بین می رود یا از دست می رود زیرا مجموعه ای از برنامه های افزودنی وجود دارد که مشکلات رنگ را دور می زند، به خصوص برای حالت های کنتراست بالا.
الکساندرا : شما به داده ها اشاره کردید که در گوگل بسیار مهم هستند (البته). ما همیشه می شنویم: "از ایده خود با داده ها پشتیبان تهیه کنید." چگونه داده ها را برای دسترسی در Google جمع آوری می کنید؟
الیزا : من به دادههایی که توسط Google's Disability Alliance جمعآوری شده است، بسیار متکی هستم. و من اغلب نظرسنجی های WebAIM را بررسی می کنم.
فرهنگ دسترسی
الکساندرا : در مورد فرهنگ دسترسی در گوگل به من بگویید.
الیزا : خیلی خیلی سریع به چیزی تبدیل شده است که دارای بودجه و نگرانی های گسترده است. و من متوجه شده ام که تقریباً همه می خواهند کار درست را انجام دهند. همکاران ما منابع آموزشی می خواهند که چگونه کار درست را انجام دهند، چگونه دسترسی را اولویت بندی کنند.
تغییر ساختار یک برنامه یا یک وبسایت یا هر چیزی که پس از اجرای نادرست آن در دسترس باشد، دشوار است. بنابراین بخشی از کار من این است که مهندسانمان را وادار کنم تا قبل از ساخته شدن محصولات، در مورد گنجاندن قابلیت دسترسی در طرح های اولیه فکر کنند. مردم بسیار پذیرای آن هستند، حتی در مورد آن مشتاق!
من فقط یک بار مقاومت واقعی در برابر گنجاندن دسترسی داشته ام، و حتی حل آن نسبتاً آسان بود.
الکساندرا : میشه در موردش بیشتر بهم بگی؟
الیزا : وقتی برای اولین بار به مهندسی دسترسی پیوستم، تنها 20 درصد از زمان من بود. برخی از مردم متوجه نشدند که چرا ما روی دسترسی تمرکز کرده ایم. یک نفر گفت: «فقط 1 درصد جمعیت معلول هستند». من روی موضع خودم ایستادم - ما باید این کار را انجام میدادیم زیرا کار درستی بود. و زمان من بود، آن را هر طور که صلاح بدانم وقف خواهم کرد.
البته، شنیدن اینکه افراد معلول اهمیتی ندارند، که این گروه خیلی کوچک هستند، سخت است.
الکساندرا : مخصوصاً وقتی عضوی از آن جمعیت هستید. مخاطب خود را بشناسید!
الیزا : من هرگز دوست ندارم بشنوم، "اوه، این فقط 1٪ است." "تنها" آن را بی اهمیت جلوه می دهد. اما وقتی به جمعیت جهان فکر می کنید، این تعداد افراد زیادی هستند. و این افراد بسیاری هستند که در گوگل کار می کنند. و بسیاری از معلولیت ها کمتر گزارش شده است.
الکساندرا : ما می دانیم که بیش از 1 درصد از جمعیت دچار معلولیت هستند. سازمان جهانی بهداشت گزارش می دهد که بیش از 1 میلیارد نفر دارای معلولیت هستند. و 2.2 میلیارد نفر دچار نوعی اختلال بینایی هستند! البته شدت آن متفاوت است و برخی از افراد دارای اختلالات بینایی خود را ناتوان نمی دانند. اما این اختلالات بر تعامل در وب تأثیر می گذارد.
الیسا : دقیقا.
مجموعه ای از تخصص خود را بسازید
الکساندرا : آیا قبل از شروع کار در زمینه دسترسی، توصیه ای وجود دارد که آرزو می کردید داشته باشید؟
الیزا : اشکالی ندارد که تک تک چیزها را ندانیم. دسترسی، فضای وسیع و عظیمی است. من می دانم که چیزهای زیادی وجود دارد که من نمی دانم. من مجموعه مهارت های بسیار خاصی دارم. اتفاقاً می دانم از کجا می توانم اطلاعاتی در مورد بهترین شیوه های دسترسی پیدا کنم.
حتی در تخصص خودم، صفحهخوانها و کنتراست رنگها ، هر روز چیزهای جدیدی یاد میگیرم. و من ناشنوا هستم، اما کارشناس دسترسپذیری برای زیرنویسها نیستم. من می دانم چه چیزی برای من مفید است، اما نمی دانم چه چیزی برای دیگران مفید است. اگر از من خواسته شود، باید بهترین شیوه ها را جستجو کنم.
الکساندرا : منطقی است که متخصص مطلق هر نوع دسترسی نباشیم. چگونه به مهندسان کمک میکنید الگوهای دسترسی را بیاموزند؟
الیزا : من از نزدیک با یک مهندس که علاقه مند به دسترسی است کار می کنم. من یک اشکال را به او می دهم و به او نشان می دهم که چگونه آن را برطرف کنم. سپس، او را از طریق بهترین تمرین راهنمایی می کنم. او ممکن است به سایر اسناد نگاه کند و ببیند که آنها یک رویکرد را توصیه می کنند، اما به دلایل XYZ کار نمی کند.
نکتهای که در مورد دسترسی به وب وجود دارد این است که نمونههای کد مشخص زیادی وجود ندارد، زیرا هیچ دو نفر ویژگی مشابهی را به یک شکل نمیسازند. بنابراین شما ممکن است راه حل های هیئت منصفه را تقلب کنید. بسیاری از مردم تا زمانی که همه چیز جمع و جور نشده باشد به دسترسی فکر نمی کنند. در آن نقطه می خواهید چه کار کنید؟ آیا می خواهید آن را خراب کنید و دوباره کنار هم قرار دهید و تمام تست های خود را دوباره بنویسید؟ نه، شما نیستید. شما قرار است چیزی را منگنه کنید.
این بدان معناست که شما باید درک کنید که یک کاربر غیرفعال چگونه انتظار عملکرد برنامه را دارد، سپس کد خود را مدل کنید تا آن عملکرد را انجام دهد. ممکن است شبیه نمونههای کد کامل یا اجزای فراگیر به نظر نرسد، اما در نهایت، تا زمانی که همان عملکرد را به طور قابل اعتماد انجام دهد، خوب خواهد بود.
الکساندرا : به نظر من اینطور به نظر می رسد که شما می گویید کسب یک نتیجه مثبت مهم تر از نگرانی بیش از حد در مورد چگونگی رسیدن به آن است.
الیسا : بله. زیرا انصافاً اهداف ابزار این مورد را توجیه می کنند. بسیار مهم است که بفهمیم یک کاربر صفحهخوان یا هر کاربر غیرفعال دیگری چگونه انتظار دارد این کار کند.
یک میلیارد نقش ARIA وجود دارد و شما نمی توانید تک تک آنها را بشناسید. علاوه بر این، برخی با همه صفحهخوانها کار نمیکنند! بنابراین باید نیازهای کاربران خود را بدانید تا برای آنها بسازید.
الکساندرا : آیا منابع خارجی رایجی وجود دارد که هنگام ایجاد اسناد داخلی یا ارائه پشتیبانی از مهندسان Google به آنها اعتماد کنید؟
الیزا : من خیلی به دستورالعمل های W3C تکیه می کنم. آنها برای دریافت ایده از آنچه باید انجام دهید بسیار خوب هستند. WebAIM یکی دیگر از منابع بسیار خوب است که به نظر من از نظر پیاده سازی فنی کمی بهتر است. من همچنین اسناد موزیلا را بسیار دوست دارم - نه بار از هر ده بار، اگر چیزی را جستجو کنم، در MDN Web Docs پاسخی وجود دارد.
من عاشق inclusive-components.design هستم که اگر کتابخانه ای از اجزای قابل دسترس می خواهید بسیار عالی است.
دانشگاه Deque دارای بسیاری از بهترین شیوه ها است. من از آن برای مواد مرجع استفاده میکنم، زمانی که اشکالات را ثبت میکنم یا به کسی آموزش میدهم که چگونه از یک الگوی خاص پیروی کند.
ابزارهای دسترسی را دست اول تجربه کنید
الکساندرا : چگونه می توان یاد گرفت که کاربر چگونه تحت تأثیر قرار می گیرد؟ از آنجایی که تخصص شما در حمایت از افرادی است که کوررنگ و صفحه خوان هستند، بیایید از اینجا شروع کنیم.
Elisa : برای کمبود دید رنگ و کوررنگی، شبیه سازها و شبیه سازها وجود دارد. شما واقعاً نمی توانید بفهمید که شخص دیگری چگونه می تواند ببیند مگر اینکه خودتان آن را ببینید. اگر متوجه اشباع بسیار بدی شدم، به محض اجرای آن از طریق شبیه ساز، می توانم تأیید کنم که اصلاً قابل تشخیص نیست.
برای پشتیبانی از کاربران صفحهخوان، هیچ راهی بهتر از استفاده واقعی از صفحهخوان وجود ندارد. ابتدا آموزش ها را بخوانید، این مهم است. برخی از مردم وقتی آن را روشن میکنند و سعی میکنند با آن سر و کله بزنند، ناامید میشوند - این روش بدی برای یادگیری نحوه استفاده از آنها است. شما بیش از 5 یا 10 یا 20 دقیقه زمان نیاز دارید. حداقل به مدت یک ساعت از آن استفاده کنید تا برخی از ناامیدیهایی که کاربران به این فناوری متکی هستند را آشکار کنید.
من اعتقاد راسخ دارم که هر کس در مقطعی از زندگی خود به فناوری دسترسی نیاز دارد. به عنوان مثال، من اخیراً مچ دستم آسیب دید و نتوانستم از موسم استفاده کنم، بنابراین چندین هفته از صفحه کلید استفاده کردم. خیلی خسته کننده بود این نوع تمرینات واقعاً می تواند به شما کمک کند تا در موقعیت یک فرد معلول قرار بگیرید که سعی می کند در دنیایی از افراد توانا حرکت کند.
شبیه سازها اگرچه مفید هستند، اما معادل معلولیت نیستند
الکساندرا : بدیهی است که تجربه ای که من یا هر توسعه دهنده ای در استفاده از شبیه سازها دارم، با کسی که دارای نقص بینایی است یکسان نیست.
الیزا : همیشه میتوانید با فردی که معلول است صحبت کنید تا از تجربیات او مطلع شوید. و هنگامی که شما در حال ایجاد این همدلی هستید، مهم است که به یاد داشته باشید که فردی که به طور مکرر از این ابزارها استفاده می کند همیشه بهتر از شما خواهد بود. افراد معلول همیشه در مسیریابی در فضاهای خود بهتر عمل می کنند، زیرا این بدنی است که آن فرد با آن زندگی می کند.
ترس من این است که افرادی که این تمرینهای همدلی را انجام میدهند، به دلیل نداشتن اصطلاح بهتر، فکر میکنند که دقیقاً میدانند مردم چه چیزی را پشت سر میگذارند. آنها ناگهان فکر می کنند که متخصص آن تجربه هستند. شما متخصص آن تجربه نیستید. اگر توانا باشید، اساساً متخصص صفحه خوان نیستید. من متخصص کوررنگی نیستم، با وجود اینکه در این فضا کار می کنم. من در صفحه خوان ها متخصص نیستم.
من در تجربه کم شنوا بودن متخصص هستم. من متخصص نیاز به سمعک و پیمایش تجربیات خودم هر روز هستم. اما این بدان معنا نیست که من در تجربه دیگران در مورد ناشنوایی متخصص هستم
بدترین کاری که می توانید در مهندسی دسترسی انجام دهید این است که خود را داشته باشید. مهم نیست که چه کاری انجام می دهید، چیزی را به هم خواهید زد. این چیزی نیست که بتوان از آن دلسرد شد زیرا هیچ دو نفر نیازهای معلولیت یکسانی ندارند. هیچ دو نفر دیدگاه یکسانی در مورد دسترسی و معلولیت ندارند. شما نمی توانید همه کارها را 100% انجام دهید - اما این بدان معنا نیست که نباید تلاش کنید. شما هرگز کامل نخواهید بود، اما به هر حال برای آن تلاش کنید.
ممکن است بازخورد انتقادی دریافت کنید، کسی ممکن است بگوید، "هی، محصول شما در دسترس نیست!"
الکساندرا : شبیهسازها از سبک یادگیری متفاوتی پشتیبانی میکنند و محصول شما را در عین مواجهه با برخی از مشکلاتی که افراد ناتوان ممکن است تجربه کنند، نشان میدهند. اما، این مانند تجربه محصول شما با ابزارهای دسترسی که هر روز استفاده می کنند نیست.
الیزا : آیا وقتی مردم صدا را خاموش میکنند و زیرنویسها را میخوانند و ناگهان متوجه میشوند، آه، این زیرنویسهایی که بهطور خودکار تولید میشوند، وحشتناک هستند، خفیف اذیت میشوم؟ آره من اینطوری زیرنویس ها را تجربه نمی کنم. برخی از افراد ناتوان می بینند که فردی از تجربه آنها تقلید می کند و از ابزارها شکایت می کنند، بدون اینکه به طور فعال به آن ابزارها نیاز داشته باشند. این ناامید کننده است، من واقعاً آن را درک می کنم.
اما من همچنین نمیخواهم فردی باشم که باید آنجا بنشینم و تجربهام را به عنوان یک فرد ناشنوا بارها و بارها و بارها و بارها توصیف کنم. هر بار اگر میخواهیم افراد توانمند تجربیات ما را درک کنند، باید واکنش آنها را نسبت به این تجربیات تحمل کنیم.
با این حال، "تجربیات" مانند ناهار خوری در رستوران کور و مزه شراب، من را دیوانه می کند. این مثل بازی کردن با یک معلولیت است. اما به نفع تلاش برای درک اینکه کاربران شما چگونه از یک ویژگی استفاده می کنند یا چگونه خوانندگان صفحه را می خوانند؟ این خوب است. در واقع، این حداقل است. خود را به مدت یک ساعت جای آنها بگذارید و بفهمید که این چیزها چگونه عمل می کنند. واقعاً مهم است.
بفهمید که مردم چگونه در سایت شما حرکت می کنند. ممکن است تعجب کنید، "چرا نمی توانم یک بنر هشدار دهنده را در بالای صفحه قرار دهم که همه پیوندها در یک برگه جدید باز می شوند؟" خوب، زیرا ممکن است کسی صفحه ای را که با بنر شروع می شود، نخواند. طراحی خود را با در نظر گرفتن افراد معلول بسازید.
یک کار را انجام دهید: ساختن اسکرول بی نهایت را متوقف کنید
الکساندرا : آیا چیزی وجود دارد که شما آرزو می کنید مهندسان تازه شروع به انجام آن کنند تا سایت های خود را در دسترس تر کنند؟
الیزا : طومار بی نهایت یک بلایت است و هیچ کس نباید از آن استفاده کند. من نمی توانم چیزهایی پیدا کنم، باید بتوانم چیزهایی را پیدا کنم! و برای عملکرد بسیار بد است.
همچنین، جابجایی اشیا به صورت بصری و درون DOM واقعا آزاردهنده است. ترتیب برگه ها به خصوص برای کاربران صفحه کلید اهمیت دارد.
درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسی Google بیشتر بیاموزید. علاوه بر منابع توسعه وب در Learn Accessibility ، Google یک دوره مستندسازی قابل دسترس ایجاد کرده است: Tech Writing for Accessibility .
تیم دسترسپذیری Google را در Twitter در GoogleAccess@ و تیم Chrome را در ChromiumDev@ دنبال کنید.