برجسته انجمن: آلبرت کیم

آلبرت کیم یک متخصص دسترسی‌پذیری چندوجهی است که گفتگو پیرامون سلامت روان و دسترسی‌پذیری دیجیتال را هدایت می‌کند.

الکساندرا کلپر
Alexandra Klepper

این پست به عنوان بخشی از برنامه «یادگیری دسترسی‌پذیری!» به معرفی یک متخصص جامعه می‌پردازد.

الکساندرا کلپر : خودتان را چگونه معرفی می‌کنید؟ شما کارهای زیادی در زمینه دسترسی‌پذیری انجام می‌دهید.

آلبرت کیم : من یک متخصص موضوع دسترسی دیجیتال (SME)، مشاور طراحی UX و سخنران و مربی عمومی هستم که آگاهی از سلامت روان را در جامعه فناوری افزایش می‌دهم.

آلبرت کیم یک شرکت کوچک و متوسط ​​در حوزه دسترسی‌پذیری است.

من Accessibility NextGen را تأسیس کردم، جامعه‌ای برای افرادی که علاقه‌مند به یادگیری بیشتر در مورد دسترسی‌پذیری هستند. من یک رهبر Disability:IN NextGen هستم. و من یک متخصص دعوت‌شده توسط W3C برای کارگروه معلولیت‌های شناختی و یادگیری و زیرگروه سلامت روان هستم. اخیراً، من در حال تحقیق در مورد چگونگی مشارکت دادن افراد مبتلا به OCD، ADHD، نارساخوانی و PTSD در فرآیند توسعه محصول بوده‌ام.

آفلاین، من یک رهبر جامعه DEI، وبلاگ نویس، عاشق غذا، عکاس هستم و عاشق سفر هستم - زیاد سفر می‌کنم. من اولین نسل از خانواده‌ام هستم که در خارج از کشور زندگی می‌کنم، اولین نسلی که تحصیلات رسمی دارم. من توسط یک مادر مجرد در یک خانواده کم درآمد بزرگ شدم. من یک جانباز نظامی هستم.

من خودم را به عنوان کسی می‌شناسم که می‌تواند با بسیاری از مبارزات و داستان‌های زندگی مختلف همدلی کند.

الکساندرا : آیا همیشه فکر می‌کردی کسی خواهی بود که در زمینه دسترسی‌پذیری شغلی داشته باشی یا کار کنی؟

آلبرت : من همیشه می‌خواستم حرفه‌ام فقط یک شغل نباشد، بلکه تأثیر اجتماعی داشته باشد. من چندین بار شغلم را عوض کرده‌ام. در دانشگاه، رشته‌های مختلفی را امتحان کردم. استارتاپ‌هایی تأسیس کردم، مدیر توسعه کسب و کار بودم، در ارتش در بخش مخابرات کار کردم. مترجم بودم. شغل‌های مختلفی داشته‌ام.

ذکر همه این تجربیات مختلف مهم است، زیرا همه این نکات به روش خودشان به هم مرتبط شدند. من در نهایت به دلیل تجربه شخصی‌ام به عنوان فردی دارای معلولیت، و همچنین به دلیل عشق به محصولات دیجیتال، وارد حوزه دسترسی‌پذیری دیجیتال شدم. من واقعاً، واقعاً عاشق یک محصول خوب هستم. محصولات مفید و کاربردی.

ما اغلب از عبارت « فناوری کمکی » استفاده می‌کنیم، اما همه فناوری‌ها کمکی هستند. من به محصولات دیجیتالی که به بهبود زندگی من کمک می‌کنند و آن را آسان‌تر می‌کنند، علاقه زیادی دارم. می‌خواهم مصرف‌کنندگان را با تولیدکنندگان محصولات دیجیتال مرتبط کنم و دسترسی دیجیتال برای این ارتباط اساسی است.

الکساندرا : می‌توانید بیشتر توضیح دهید که چگونه فرصت‌هایی را برای ارتباط مستقیم بین کاربران و سازندگان محصول ایجاد می‌کنید؟

آلبرت : اغلب، وقتی توسعه‌دهندگان محصولات دیجیتال می‌سازند، از محصول خود به طور کامل استفاده نمی‌کنند. آن‌ها از میزان مفید بودن محصول خود برای کاربران، به ویژه افراد دارای معلولیت، آگاه نیستند. این بدان معناست که آن‌ها در فرآیند طراحی به این موارد استفاده فکر نمی‌کنند. به همین دلیل، آن‌ها اغلب فرصتی را برای کشف کاربران معلولی که می‌توانند به مشتریان وفادار تبدیل شوند، از دست می‌دهند.

طراحان و توسعه‌دهندگان ممکن است بعداً متوجه شوند که آنچه ساخته‌اند برای کاربران معلول مفید است یا خیر.

ارتباط دادن صاحبان محصول و توسعه‌دهندگان با کاربران دارای معلولیت در مراحل اولیه‌ی فرآیند توسعه‌ی محصول می‌تواند منجر به تحقق کامل پتانسیل محصول شود. این علاوه بر محصولاتی است که با قابلیت دسترسی به عنوان یک ویژگی عمدی طراحی شده‌اند.

به عنوان یک استعاره، من عاشق به اشتراک گذاشتن غذای خوب با عزیزانم هستم. وقتی می‌توانم آن را به اشتراک بگذارم، لذت دو چندان می‌شود. به همین ترتیب، می‌خواهم محصولات واقعاً خوب را با دوستانم به اشتراک بگذارم، اما اگر آنها در دسترس نباشند، همیشه نمی‌توانم آنها را به اشتراک بگذارم. یک پست وبلاگ به تنهایی، بدون صفحه‌خوان یا سایر مداخلات، برای دوست نابینای من قابل دسترسی نیست. اگر سازندگان محصولات دیجیتال این داستان‌ها را از کاربران بشنوند، امیدوارم که انتخاب‌های طراحی در دسترسی را انجام دهند تا کاربران بتوانند به طور کامل از محصولات آنها استفاده کنند.

برای معلولیت‌های «نامرئی» بسازید

الکساندرا : از اینکه به طور خاص از دوست نابینای خود نام بردید، سپاسگزارم، زیرا اغلب اولین چیزی که وقتی توسعه‌دهندگان و طراحان به معلولیت فکر می‌کنند به ذهنشان خطور می‌کند، موارد "آشکار" است: معلولیت‌های قابل مشاهده و اغلب دائمی. اما افراد زیادی هستند که تحت تأثیر طراحی قابل دسترس قرار می‌گیرند ، مانند افرادی که معلولیت‌های موقت و نامرئی دارند، مانند معلولیت‌های روانی.

شما یک متخصص دعوت‌شده به گروه W3C، کارگروه ناتوانی‌های شناختی و یادگیری و زیرگروه سلامت روان هستید. COGA چیست؟

آلبرت : گروه ویژه COGA حاصل تعهد مشترک گروه کاری معماری پلتفرم‌های قابل دسترس (APA) و گروه کاری دستورالعمل‌های دسترسی به محتوای وب (WCAG) است. COGA به این گروه‌های دیگر در ایجاد اسناد راهنما و همچنین به‌روزرسانی دستورالعمل‌های موجود در زمینه دسترسی‌پذیری W3C کمک می‌کند. به عنوان مثال، ما معیارهای موفقیت پیشنهادی برای WCAG 2.1 را بیشتر توسعه دادیم.

ما یک مخزن از تحقیقات کاربران ایجاد کرده‌ایم تا به عنوان راهنمایی تکمیلی عمل کند و مقالات موضوعی منتشر کرده‌ایم.

اغلب، شرکت‌ها و توسعه‌دهندگان، دستورالعمل‌های WCAG را به عنوان استاندارد خود برای دسترسی به وب در نظر می‌گیرند. اما، راهنمایی‌های تکمیلی در قالب مقالات موضوعی وجود دارد. COGA برخی از این مقالات را در مورد موارد استفاده مختلف نوشته است تا به توصیف ناتوانی‌های شناختی و سناریوهایی که افراد با پروفایل‌های غیرمعمول با موفقیت و عدم موفقیت از فناوری استفاده می‌کنند، کمک کند. ما به این گروه‌های کاری کمک می‌کنیم تا در مورد ناتوانی‌های شناختی و ناتوانی‌های یادگیری فکر کنند.

الکساندرا : آیا از ابتدا با COGA بوده‌اید؟

آلبرت : من چند سال پس از تشکیل گروه به آن پیوستم؛ اما پس از پیوستن، قویاً از تشکیل یک زیرگروه سلامت روان حمایت کردم. تمرکز COGA در درجه اول بر ناتوانی‌های شناختی و یادگیری بود، اما من می‌خواستم گفتگویی را در مورد سلامت روان آغاز کنم.

من اتفاقاً کسی را در آن جامعه می‌شناختم که در توییتر با من تماس گرفت. من از طریق آن ارتباطات وارد شدم و بسیار مشتاقم که معلولیت‌های نامرئی را به فضاهای دسترسی به وب وارد کنم.

در COGA و سایر ابتکارات W3C شرکت کنید

الکساندرا : آیا هر کسی می‌تواند در چنین گروهی شرکت کند و آیا افراد به طور منظم در آن شرکت می‌کنند؟

آلبرت : این یک گروه آزاد است! هر کسی می‌تواند به عنوان شرکت‌کننده در گروه کاری APA یا گروه کاری WCAG به آن بپیوندد . اگر شرکت شما حامی W3C است، می‌توانید به آن بپیوندید، یا به عنوان یک متخصص مستقل دعوت‌شده. من یک متخصص مستقل دعوت‌شده هستم.

الکساندرا : در بیشتر دوران کاری‌ام، این را نمی‌دانستم. نمی‌دانستم یک فرد چقدر می‌تواند در تأثیرگذاری و حتی ایجاد استانداردهایی که وب را تشکیل می‌دهند، قدرت داشته باشد.

آلبرت : قطعاً این یک تعهد بزرگ و مسئولیت‌های زیادی است. برای برخی، ممکن است این امکان‌پذیر نباشد.

ساده‌ترین راه برای مشارکت، پیوستن به گروه جامعه دسترسی‌پذیری COGA است. گروه‌های اجتماعی انعطاف‌پذیرتر هستند و مسئولیت یا تعهد زیادی ندارند. این گروه نیازها و بازخورد کاربران را به گروه ویژه COGA ارائه می‌دهد.

الکساندرا : اینجا جایی است که من به سهم خودم در این کار، در زیرگروه شما، اعتراف می‌کنم. من از اضطراب و افسردگی رنج می‌برم و بیشتر عمرم این مشکل را داشته‌ام. مواقعی وجود دارد که سایت‌ها و برنامه‌های خاصی، حتی آن‌هایی که قرار است به ما کمک کنند تا "بهره‌ورتر" باشیم، مرا غرق در خود می‌کنند، زیرا برخی از وظایف دارای مراحل چک لیست طولانی هستند تا بتوانید به وظیفه بعدی بروید. ابزارهایی که در بهترین روزهای من مفید هستند، می‌توانند روز بعد طاقت‌فرسا باشند.

در مصاحبه‌تان در مورد قوانین دسترسی ، به روش‌هایی اشاره کردید که اسکرول بی‌پایان می‌تواند آسیب‌زا باشد و اینکه چگونه این موضوع شما را به عنوان فردی مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) تحت تأثیر قرار می‌دهد. آیا راهنمایی یا سایت‌هایی وجود دارد که به خوبی به افراد راهی برای انصراف از تجربه‌ای که ممکن است باعث تحریک شما شود، ارائه دهند؟

آلبرت : یک مقاله شماره COGA وجود دارد که راهنمایی‌های تکمیلی دارد. در مورد وب‌سایت‌ها یا منابعی که به عنوان مثال خوب عمل می‌کنند... پیدا کردن آن ممکن است دشوار باشد! پرداختن به سلامت روان در توسعه وب هنوز بسیار جدید است. اما من توصیه‌ها و بهترین شیوه‌های خاص زیادی دارم که می‌توانم به عنوان یک کاربر دارای معلولیت و به عنوان یک SME با دسترسی‌پذیری توصیه کنم.

اول از همه، از دستورالعمل‌های WCAG پیروی کنید، اگرچه بیشتر آنها قبل از وجود زیرگروه سلامت روان نوشته شده‌اند، بنابراین بسیاری از این راهنمایی‌ها فراتر از افراد دارای معلولیت جسمی مفید هستند. این برای کاربرانی که دارای معلولیت‌های نامرئی و معلولیت‌های سلامت روان هستند نیز مفید است. پیروی از این، باید آغاز کار باشد. اگر وب‌سایت‌ها از این دستورالعمل‌ها پیروی می‌کردند و کار واقعاً خوبی انجام می‌دادند، حتی اگر اصلاً به سلامت روان فکر نمی‌کردند، احتمالاً ما بسیاری از این مشکلات را تجربه نمی‌کردیم.

یکی از مهم‌ترین انتخاب‌های طراحی که می‌تواند مفید باشد، ساختار معنایی واضح و شفاف است. عناوین واضح می‌توانند برای کاربرانی که مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD) یا اختلال خواندن (دیسلکسی) هستند بسیار مفید باشند. حتی برای من و اضطرابم نیز همینطور. همه این بیماری‌ها نقاط درد مشترکی دارند و به هم مرتبط هستند.

از ایجاد تجربیات کاربری بد دست بردارید

الکساندرا : خب، برعکسش چی؟ مردم چه چیزی علیه توصیه‌های WCAG می‌سازند که برای افراد دارای مشکلات سلامت روان مشکل ایجاد می‌کند؟

آلبرت : خیلی چیزها:

  • ناوبری پیچیده و طرح‌بندی صفحات که پیمایش و استفاده از آنها دشوار است.
  • فرم‌های چند مرحله‌ای که الزامات تحمیلی زیادی دارند، به جای اینکه با کاربران ارتباط برقرار کنند که چرا چیزی مهم یا مورد نیاز است.
  • متن‌های طولانی و پیچیده با اصطلاحات تخصصی یا استعاره‌های فراوان که فهم آنها دشوار است و نیاز به توضیحات بیشتر دارند.
  • محتوا یا تصاویر پس‌زمینه‌ی چشمک‌زن که در حال حرکت یا چشمک زدن هستند. اعلان‌هایی که نمی‌توانید به راحتی خاموش کنید.
  • وقفه در فعالیت‌های پیچیده، به خصوص بدون گزینه ذخیره، مانند زمانی که در حال پر کردن فرم هستید و پس از 30 ثانیه به شما اخطار یا وقفه داده می‌شود.
  • جستجو در وب‌سایت‌هایی که به خوبی کار نمی‌کنند. این ممکن است به معنای کمبود فیلتر باشد و منجر به مجموعه‌ای بی‌پایان از نتایج شود.
  • رفتار غیرمنتظره، مانند زمانی که روی یک دکمه کلیک می‌کنید و صفحه به بالا برمی‌گردد، بنابراین باید بفهمید کجا بودید و به پایین برگردید.
  • اقدامات پنهان، مانند زمانی که یک کادر محاوره‌ای کوکی برای رد کوکی‌ها نیاز به چندین مرحله با حروف بسیار ریز دارد. یا ایجاد اشتراک‌هایی که لغو آنها واقعاً دشوار است.

اینها فقط مشکلات دسترسی نیستند، اینها مشکلات کاربردپذیری هستند.

الکساندرا : طراحی محصول خوب، طراحی قابل دسترس است.

آلبرت : مثال‌های خیلی زیادی وجود دارد. یک محصول خوب بسازید، کاربران دوباره برمی‌گردند. اینها فقط چند نمونه هستند.

هشدارهای مربوط به محتوا را لحاظ کنید

الکساندرا : چیزی که اغلب، حداقل در ایالات متحده، سیاسی شده، ایده هشدارهای محتوایی (که در محاوره به عنوان "هشدارهای محرک" شناخته می‌شوند) است.

این هشدارها ممکن است مربوط به یک انتخاب طراحی باشند - تصاویر چشمک زن ممکن است باعث تشنج شوند. این موارد کمتر بحث برانگیز و نسبتاً رایج هستند. با این حال، هشدارهای محتوا برای موضوعات خاص نیز برای بسیاری حیاتی است.

آلبرت : اگر محتوای شما حاوی محتوای حساسی مانند خشونت یا اشاره به تجاوز جنسی است، وجود هشدارها می‌تواند برای کاربرانی که مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، افسردگی و اضطراب هستند بسیار مفید باشد، به خصوص که ممکن است ناشی از تجربه شخصی از وقایع آسیب‌زا باشد. امکان شخصی‌سازی و شخصی‌سازی واضح را فراهم کنید تا افراد بتوانند اطلاعاتی را که آماده خواندن، دیدن یا شنیدن آن هستند، انتخاب کنند.

معنای اصلی وب، انتقال اطلاعات است. به جای تحمیل اطلاعات خود، باید آن را منتقل کنیم. باید به این فکر کنیم که دیگران چه برداشتی از آنچه که ما به اشتراک می‌گذاریم، خواهند داشت. ممکن است من چیزی را به یک شکل بنویسم، اما ممکن است توسط شخص دیگری به شکل دیگری تفسیر شود. ساختار واضح به جلوگیری از برخی از این سوءتفاهم‌ها کمک می‌کند.

خلاصه‌ها و فهرست مطالب نیز در آماده‌سازی کاربر برای یادگیری مطالب بسیار مفید هستند.

الکساندرا : من شخصاً از این هشدارهای محرک محتوا سپاسگزارم، بنابراین می‌توانم تصمیم بگیرم که آیا در جایی هستم که با خواندن یا دیدن محتوایی که ممکن است منجر به واکنش احساسی شود، احساس راحتی می‌کنم یا خیر. برای کسانی که نگرانند که ممکن است با گنجاندن هشدارهای محرک در محتوایشان مخالفت شود، آیا توصیه‌ای دارید؟

آلبرت : ما باید به آن به عنوان یک مسئله بهداشت عمومی نگاه کنیم، نه یک مسئله سیاسی. هشدارهای محرک به هیچ وجه مربوط به سانسور نیستند. این در مورد دادن آزادی انتخاب به کاربران است. وقتی ما این گزینه را ارائه نمی‌دهیم، به کاربران آزادی محافظت از خود در برابر چیزی که ممکن است به سلامت روان آنها آسیب برساند را نمی‌دهیم.

ما نباید خودسرانه اطلاعات را به کاربران تحمیل یا تحمیل کنیم. رایج‌ترین واکنش افراد مبتلا به PTSD که با محتوای محرک مواجه می‌شوند، ترک کردن و هرگز برنگشتن است. شما آن افراد را از دست می‌دهید. این یک مسئله سلامتی است.

آلبرت : شباهت‌هایی بین هشدار محرک و کنترل والدین وجود دارد. ما هیچ نگرانی سیاسی در مورد اجازه دادن به والدین برای انتخاب آنچه که برای فرزندانشان قابل قبول است، نداریم. این موضوع کاملاً به صورت متعارف درک می‌شود. این دقیقاً همان است. مردم لیاقت دارند که خودشان کنترل داشته باشند.

الکساندرا : به نظر من که منطقیه!

یک کار دیگر هم انجام دهید: واضح ارتباط برقرار کنید

الکساندرا : اگر از توسعه‌دهندگان بخواهید که یک چیز را در نحوه طراحی و ساخت وب‌سایت‌ها تغییر دهند تا دسترسی به آنها آسان‌تر شود، چه چیزی درخواست خواهید کرد؟

آلبرت : فراموش نکنید که هدف اساسی یک وب‌سایت، انتقال واضح اطلاعات به کاربر است. برای انجام این کار، باید در مورد اطلاعاتی که می‌خواهید با کاربران خود به اشتراک بگذارید فکر کنید و مهمتر از آن، چگونه آن اطلاعات را چارچوب‌بندی کنید تا محتوا و اهداف شما قابل درک باشد.

شما می‌توانید با ساخت هر صفحه با HTML معنایی، استفاده از ساختار و طرح‌بندی واضح محتوا، موفق شوید. ساختار و طرح‌بندی‌های واضح به شما کمک می‌کنند تا با کاربران خود بهتر ارتباط برقرار کنید و مقیاس‌پذیرتر، قابل استفاده‌تر و در دسترس‌تر هستند. اطمینان حاصل کنید که برچسب‌ها سازگار هستند و دستورالعمل‌ها به درستی ارائه شده‌اند. این به کاربران کمک می‌کند تا اطلاعات مورد نظر خود را راحت‌تر پیدا کنند و روابط بین بخش‌های مختلف محتوا را بهتر درک کنند.

این توصیه به سه معیار موفقیت WCAG اشاره دارد:

فقدان این معیارهای موفقیت از جمله رایج‌ترین مشکلات دسترسی‌پذیری است که در وب‌سایت‌ها یافت می‌شود. این موضوع نه تنها افرادی را که از فناوری‌های کمکی (مانند صفحه‌خوان‌ها) استفاده می‌کنند، تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه افراد دارای اختلالات عصبی-حرکتی که ممکن است دارای معلولیت‌های شناختی و یادگیری یا بیماری‌های روانی باشند را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.


کارهای آلبرت را در توییتر با نام کاربری @djkalbert دنبال کنید. Accessibility NextGen را ببینید.