الیسا بندی یکی از کارکنان گوگل است که روی دسترسیپذیری وب و مستندسازی ابزارهای داخلی ما کار میکند.
این پست به عنوان بخشی از «یادگیری دسترسیپذیری!» به یکی از متخصصان جامعه میپردازد تا درباره ابتکارات و تحقیقات دسترسیپذیری گوگل بیشتر بدانید.
الکساندرا کلپر : من خوش شانس هستم که شما را همکار خطاب میکنم. چگونه خودتان و شغلتان را در اینجا معرفی میکنید؟

الیسا بندی : اسم من الیسا است و من برای ابزارها و زیرساختهای داخلی گوگل مستندسازی میکنم.
الکساندرا : چه کار باحالی. با چند نفر کار میکنی؟
الیسا : تیم گستردهتر ما حدود ۴۰ نفر است و این شامل نویسندگان فنی، طراحان آموزشی و مدیران برنامه میشود. وقتی شش سال پیش شروع کردم، فقط چهار نفر در تیم بودند.
الکساندرا : قبل از گوگل چه کار میکردی؟
الیسا : در طول هفته، من در توسعه بازیهای ویدیویی کار میکردم. و سپس آخر هفتهها، در تعمیر کفش کار میکردم.
الکساندرا : آیا وقتی به گوگل رسیدید، کار در بخش دسترسیپذیری وب را شروع کردید؟
الیسا : بله، اما نه تا حدود یک سال و نیم بعد، به صورت جانبی. من روی مهندسی دسترسیپذیری برای مستندات داخلی گوگل کار میکنم. قبل از این کار، مستندات با در نظر گرفتن دسترسیپذیری طراحی نشده بودند. هر ویژگی مستندات که قابل دسترسی بود، یک اتفاق خوشایند بود.
مشکلات بزرگی وجود داشت، از جمله کنتراست رنگ که برای لینکها کاملاً نامناسب بود. جداول کاملاً بههمریخته بودند - اگر بزرگنمایی میکردید، همه چیز به همان اندازه باقی میماند زیرا به جای rem با پیکسل تعریف شده بود. من داوطلب شدم که همه این مشکلات را برطرف کنم. و بعد، من فقط به اصلاح موارد بیشتر ادامه دادم. حالا پنج سال گذشته و من هنوز مشغول این کار هستم.
الکساندرا : شما خودتان را به فردی با تخصص و مهارتهای دسترسیپذیری تبدیل کردهاید، و عزم راسخ برای حل مشکلاتی که باید برطرف شوند را دارید.
الیسا : بله، فکر میکنم میتوانیم این را بگوییم [ میخندد ]. من خودم به عنوان یک فرد دارای معلولیت، میدانم که درخواست ملاحظات دسترسی چقدر دشوار است. بنابراین این واقعیت که ما این ملاحظات دسترسی را برای همکاران و همکارانم نداشتیم، واقعاً مرا عصبانی کرد. و هیچ کس دیگری آنها را اصلاح نمیکرد. بنابراین من وارد شدم و آنها را اصلاح کردم.
فکر نمیکنم کسی مجبور باشد درخواست دسترسی بدهد. این باید از ابتدا در برنامه گنجانده شود.
موارد استفاده از دسترسیپذیری خود را اولویتبندی کنید
الکساندرا : وقتی به دسترسی به وب فکر میکنید، لایههای مختلف زیادی در آن وجود دارد، درست است؟ نیازهای متفاوت و گاهی متناقضی برای معلولیتهای مختلف وجود دارد. چگونه اولویتبندی میکنید که چه کاری باید انجام شود؟
الیسا : بخش زیادی از کاری که من انجام میدهم اولویتبندی است. برای مثال، چقدر مهم است که یک مورد استفاده خاص ۱۰۰٪ کاملاً قابل دسترس باشد؟ من به دادههای زیادی نگاه میکنم: چند درصد از جمعیت ما معلول هستند؟ چند نفر مشکل دسترسی خاصی دارند؟
برای مثال، زیرمجموعهای از کاربران وجود دارند که از ChromeVox ، صفحهخوان داخلی کرومبوکها، استفاده میکنند. اگر مشکلی در ChromeVox وجود داشته باشد، باید بررسی کنم که چند نفر از ChromeVox در مقابل Jaws در مقابل NVDA در مقابل VoiceOver استفاده میکنند.
از نظر ظاهری، افراد زیادی از ChromeVox استفاده نمیکنند. از آنجا که ما گوگل هستیم، بسیاری از افراد از کرومبوکها به عنوان دستگاه اصلی کار خود استفاده میکنند، به این معنی که ChromeVox برای اسناد داخلی بسیار مهم است. شاید یک باگ ChromeVox کمی بالاتر از یک باگ VoiceOver یا یک باگ NVDA مورد توجه قرار گیرد.
به طور کلی، من سعی میکنم ابتدا مشکلات مربوط به صفحهخوانهای اصلی را برطرف کنم. رنگآمیزی معمولاً به صورت تصادفی یا از دست رفته است، زیرا تعدادی افزونه وجود دارد که مشکلات رنگآمیزی را، به خصوص برای حالتهای کنتراست بالا، برطرف میکنند.
الکساندرا : شما به دادهها اشاره کردید، که (البته) در گوگل فوقالعاده مهم است. ما همیشه میشنویم که «ایده خود را با دادهها پشتیبانی کنید». چگونه دادهها را برای دسترسیپذیری در گوگل جمعآوری میکنید؟
الیسا : من خیلی به دادههایی که توسط اتحاد معلولین گوگل جمعآوری شده تکیه میکنم. و اغلب آنها را با نظرسنجیهای WebAIM بررسی میکنم.
فرهنگ دسترسیپذیری
الکساندرا : درباره فرهنگ دسترسیپذیری در گوگل برایم بگو.
الیسا : این موضوع خیلی خیلی سریع به چیزی تبدیل شده که بودجه و توجه گستردهای را به خود جلب کرده است. و من متوجه شدهام که تقریباً همه میخواهند کار درست را انجام دهند. همکاران ما منابع آموزشی در مورد نحوه انجام کار درست و اولویتبندی دسترسی میخواهند.
بازسازی یک اپلیکیشن یا وبسایت یا هر چیز دیگری برای دسترسیپذیر کردن آن، پس از پیادهسازی نادرست آن، کار سختی است. بنابراین بخشی از کار من این است که مهندسانمان را وادار کنم قبل از ساخت محصولات، به گنجاندن دسترسیپذیری در طرحهای اولیه فکر کنند. مردم از این موضوع بسیار استقبال میکنند، حتی مشتاق آن هستند!
من فقط یک بار در برابر گنجاندن قابلیت دسترسی مقاومت واقعی نشان دادهام، و حتی آن هم به راحتی قابل حل بود.
الکساندرا : میشه بیشتر در موردش توضیح بدی؟
الیسا : وقتی برای اولین بار به مهندسی دسترسیپذیری پیوستم، فقط ۲۰٪ از وقتم را به این کار اختصاص میدادم. بعضیها نمیفهمیدند که چرا ما روی دسترسیپذیری تمرکز میکنیم. یکی میگفت: «فقط ۱٪ از جمعیت معلول هستند.» من سر حرفم ایستادم - ما باید این کار را انجام میدادیم چون کار درست همین بود. و این وقت من بود، آن را به هر شکلی که صلاح بدانم اختصاص میدهم.
البته، شنیدن این حرف از کسی که افراد معلول مهم نیستند و تعدادشان خیلی کم است، سخت است.
الکساندرا : مخصوصاً وقتی عضوی از آن جمعیت باشی. مخاطبت را بشناس!
الیسا : من هیچوقت دوست ندارم بشنوم که «اوه، این فقط ۱٪ است.» کلمه «فقط» باعث میشود که بیاهمیت به نظر برسد. اما وقتی به جمعیت جهان فکر میکنید، این تعداد زیادی از مردم هستند. و این تعداد زیادی از افرادی هستند که در گوگل کار میکنند. و بسیاری از معلولیتها کمتر از حد واقعی گزارش میشوند.
الکساندرا : ما میدانیم که بیش از ۱٪ از جمعیت تحت تأثیر معلولیت هستند. سازمان بهداشت جهانی گزارش میدهد که بیش از ۱ میلیارد نفر دارای معلولیت هستند؛ و ۲.۲ میلیارد نفر نوعی اختلال بینایی دارند! البته شدت این اختلال متفاوت است و برخی از افراد دارای اختلالات بینایی خود را معلول نمیدانند. اما این اختلالات بر تعامل در وب تأثیر میگذارند.
الیسا : دقیقاً.
مجموعه تخصصهای خودتان را بسازید
الکساندرا : آیا توصیهای هست که آرزو کنید قبل از شروع کار در حوزه دسترسیپذیری، آن را دریافت میکردید؟
الیسا : اشکالی ندارد که همه چیز را ندانی. دسترسیپذیری یک حوزه بسیار وسیع و گسترده است. میدانم که چیزهای زیادی هست که نمیدانم. من مجموعهای از مهارتهای بسیار خاص دارم. اتفاقاً میدانم که کجا میتوانم اطلاعاتی در مورد بهترین شیوههای دسترسیپذیری پیدا کنم.
حتی در تخصص خودم، یعنی صفحهخوانها و کنتراست رنگ ، هر روز چیزهای جدیدی یاد میگیرم. و من ناشنوا هستم، اما متخصص دسترسیپذیری برای زیرنویسهای بسته نیستم. میدانم چه چیزی برای من مفید است، اما نمیدانم چه چیزی برای دیگران مفید است. اگر از من بپرسند، باید بهترین شیوهها را جستجو کنم.
الکساندرا : منطقی است که متخصص مطلق هر نوع دسترسی نباشید. چگونه به مهندسان کمک میکنید الگوهای دسترسی را یاد بگیرند؟
الیسا : من از نزدیک با مهندسی که به موضوع دسترسیپذیری علاقهمند است، همکاری میکنم. یک اشکال (باگ) را به او میدهم و به او نشان میدهم که چگونه آن را برطرف میکنم. سپس، بهترین روشها را به او توضیح میدهم. او ممکن است به اسناد دیگر نگاه کند و ببیند که آنها یک رویکرد را توصیه کردهاند، اما به دلایل XYZ کار نمیکند.
نکتهای که در مورد دسترسیپذیری وب وجود دارد این است که نمونههای کد مشخص زیادی وجود ندارد، زیرا هیچ دو نفری یک ویژگی را به یک روش نمیسازند. بنابراین ممکن است راهحلها را دستکاری کنید. بسیاری از مردم تا زمانی که همه چیز کنار هم قرار نگرفته باشد، به دسترسیپذیری فکر نمیکنند. در آن مرحله چه کاری انجام خواهید داد؟ آیا میخواهید آن را خراب کنید و دوباره سرهم کنید و تمام تستهای خود را از نو بنویسید؟ نه، این کار را نخواهید کرد. قرار است چیزی را به آن منگنه کنید.
این یعنی شما باید بفهمید که یک کاربر معلول انتظار دارد برنامه چگونه کار کند، سپس کد خود را طوری مدلسازی کنید که آن عملکرد را انجام دهد. ممکن است شبیه نمونههای کد یا کامپوننتهای جامع بینقص به نظر نرسد، اما در نهایت، تا زمانی که همان عملکرد را به طور قابل اعتمادی انجام دهد، خوب خواهد بود.
الکساندرا : به نظر من منظورت اینه که رسیدن به یه نتیجه مثبت مهمتر از نگرانی زیاد در مورد چگونگی رسیدن به اون نتیجهست.
الیسا : بله. چون راستش را بخواهید، هدف در این مورد وسیله را توجیه میکند. خیلی مهم است که بفهمیم یک کاربر صفحهخوان یا هر کاربر معلول دیگری انتظار دارد این چطور کار کند.
یک میلیارد نقش ARIA وجود دارد و شما نمیتوانید تک تک آنها را بشناسید. علاوه بر این، برخی از آنها با همه صفحهخوانها کار نمیکنند! بنابراین باید نیازهای کاربران خود را بدانید تا برای آنها برنامه بسازید.
الکساندرا : آیا منابع خارجی مشترکی وجود دارند که هنگام ایجاد مستندات داخلی یا ارائه پشتیبانی به مهندسان گوگل به آنها تکیه کنید؟
الیسا : من خیلی به دستورالعملهای W3C تکیه میکنم. آنها برای درک آنچه باید انجام دهید بسیار خوب هستند. WebAIM یکی دیگر از منابع بسیار خوب است که به نظرم از نظر پیادهسازی فنی کمی بهتر است. من همچنین اسناد موزیلا را خیلی دوست دارم - از هر ده مورد، نه مورد، اگر چیزی را جستجو کنم، پاسخی در اسناد وب MDN وجود دارد.
من عاشق inclusive-components.design هستم، که اگر کتابخانهای از کامپوننتهای قابل دسترس میخواهید، عالی است.
دانشگاه دیک (Deque University) بهترین شیوههای (Best Practices) زیادی دارد. من از آن برای منابع مرجع استفاده میکنم، وقتی که میخواهم اشکالات را ثبت کنم یا به کسی یاد بدهم که چگونه از یک الگوی خاص پیروی کند.
ابزارهای دسترسیپذیری را از نزدیک تجربه کنید
الکساندرا : چطور میتوان فهمید که یک کاربر چگونه تحت تأثیر قرار گرفته است؟ از آنجایی که تخصص شما در حمایت از افراد کوررنگ و کسانی است که از صفحه نمایش استفاده میکنند، بیایید از آنجا شروع کنیم.
الیسا : برای نقص دید رنگی و کوررنگی، شبیهسازها و امولاتورهایی وجود دارند. شما واقعاً نمیتوانید بفهمید که شخص دیگری چگونه میبیند تا زمانی که خودتان آن را نبینید. اگر من متوجه اشباع خیلی بدی شوم، به محض اینکه آن را از طریق شبیهساز اجرا کنم، میتوانم تأیید کنم که اصلاً قابل تشخیص نیست.
برای پشتیبانی از کاربران صفحهخوان، هیچ راهی بهتر از استفادهی واقعی از آن وجود ندارد. اول آموزشها را بخوانید، این کلید ماجرا است. بعضی افراد وقتی آن را روشن میکنند و سعی میکنند با آن ور بروند، کلافه میشوند - این روش بدی برای یادگیری نحوهی استفاده از آنهاست. شما به بیش از ۵ یا ۱۰ یا ۲۰ دقیقه زمان نیاز دارید. حداقل یک ساعت از آن استفاده کنید تا برخی از ناامیدیهایی که کاربرانی که به این فناوری متکی هستند با آن مواجه میشوند، آشکار شود.
من کاملاً معتقدم که هر کسی در برههای از زندگی خود به فناوریهای دسترسی نیاز خواهد داشت. برای مثال، من اخیراً مچ دستم آسیب دید و نتوانستم از ماوس استفاده کنم، بنابراین چندین هفته از کیبورد استفاده کردم. خیلی ناامیدکننده بود. این نوع تمرینات واقعاً میتواند به شما کمک کند تا در موقعیت یک فرد معلول قرار بگیرید که سعی میکند در دنیایی از افراد سالم حرکت کند.
شبیهسازها، اگرچه مفید هستند، اما معادل معلولیت نیستند
الکساندرا : بدیهی است که تجربهای که من یا هر توسعهدهندهای در استفاده از شبیهسازها دارد، با تجربهای که یک فرد دارای اختلال بینایی دارد، یکسان نیست.
الیسا : شما همیشه میتوانید با کسی که معلول است صحبت کنید تا از تجربیات او مطلع شوید. و وقتی این همدلی را ایجاد میکنید، مهم است که به یاد داشته باشید فردی که مرتباً از این ابزارها استفاده میکند، همیشه در این کار از شما بهتر خواهد بود. افراد معلول همیشه در پیمایش فضاهای خود بهتر خواهند بود، زیرا این بدنی است که آن فرد با آن زندگی میکند.
ترس من این است که افرادی که این تمرینهای همدلی را انجام میدهند، به دلیل فقدان اصطلاح بهتر، فکر میکنند که دقیقاً میدانند مردم چه چیزی را تجربه میکنند. آنها ناگهان فکر میکنند که متخصص آن تجربه هستند. شما متخصص آن تجربه نیستید. اگر شما توانا هستید، اساساً متخصص خواندن متن از روی صفحه نمایش نیستید. من در مورد کوررنگی متخصص نیستم، حتی اگر در این حوزه کار کنم. من متخصص خواندن متن از روی صفحه نمایش نیستم.
من در تجربه خودم از کمشنوایی متخصص هستم. من در نیاز به سمعک و مرور تجربیات خودم در هر روز متخصص هستم. اما این بدان معنا نیست که من در تجربه دیگران با ناشنوایی نیز متخصص هستم.
بدترین کاری که میتوانید در مهندسی دسترسی انجام دهید، خودبزرگبینی است. مهم نیست چه کاری انجام دهید، در نهایت چیزی را خراب خواهید کرد. این چیزی نیست که باید از آن دلسرد شوید زیرا هیچ دو نفری نیازهای معلولیت یکسانی ندارند. هیچ دو نفری دیدگاه یکسانی در مورد دسترسی و معلولیتها ندارند. شما نمیتوانید همه چیز را ۱۰۰٪ انجام دهید - اما این بدان معنا نیست که نباید تلاش کنید. شما هرگز کامل نخواهید بود، اما به هر حال برای آن تلاش کنید.
ممکن است بازخورد انتقادی دریافت کنید، ممکن است کسی بگوید: «هی، محصول شما قابل دسترسی نیست!»
الکساندرا : شبیهسازها از سبک یادگیری متفاوتی پشتیبانی میکنند و محصول شما را در مواجهه با برخی از مشکلاتی که افراد دارای معلولیت ممکن است با آن مواجه شوند، نشان میدهند. اما این با تجربه کردن محصول شما با ابزارهای دسترسی که آنها هر روز استفاده میکنند، متفاوت است.
الیسا : آیا وقتی مردم صدا را قطع میکنند و زیرنویسها را میخوانند و ناگهان متوجه میشوند که این زیرنویسهای خودکار افتضاح هستند، کمی اذیت میشوم؟ بله. من اینطور زیرنویسها را تجربه نمیکنم. بعضی از افراد دارای معلولیت میبینند که شخصی تجربه آنها را تقلید میکند و از ابزارها شکایت میکنند، بدون اینکه به طور فعال به آن ابزارها نیاز داشته باشند. این ناامیدکننده است، واقعاً درک میکنم.
اما من همچنین نمیخواهم کسی باشم که مجبور است آنجا بنشیند و تجربه خود را به عنوان یک فرد ناشنوا بارها و بارها و بارها و بارها توصیف کند. هر بار. اگر میخواهیم افراد سالم تجربیات ما را درک کنند، باید واکنش آنها به تجربیات را تحمل کنیم.
با این اوصاف، «تجربههایی» مثل غذا خوردن در رستوران برای نابینایان و چشیدن شراب، اینها من را عصبانی میکنند. مثل این است که نقش یک معلول را بازی کنید. اما به نفع تلاش برای فهمیدن اینکه کاربران شما چگونه از یک ویژگی استفاده میکنند یا خوانندگان چگونه صفحه را میخوانند؟ اشکالی ندارد. در واقع، این حداقل کار است. خودتان را به مدت یک ساعت جای آنها بگذارید و بفهمید که این چیزها واقعاً چگونه کار میکنند. واقعاً مهم است.
بفهمید که افراد چگونه در سایت شما پیمایش میکنند. ممکن است از خود بپرسید: «چرا نمیتوانم یک بنر هشدار در بالای صفحه قرار دهم که همه لینکها در یک تب جدید باز شوند؟» خب، چون ممکن است کسی صفحه را از ابتدا با بنر نخواند. طراحی خود را با در نظر گرفتن افراد معلول انجام دهید.
یک کاری بکن: ساختن اسکرول بینهایت را متوقف کن
الکساندرا : آیا کاری هست که آرزو کنید مهندسان برای دسترسیپذیرتر کردن سایتهایشان شروع به انجام آن کنند؟
الیسا : اسکرول بینهایت یه آفته و هیچکس نباید ازش استفاده کنه. من نمیتونم چیزی رو پیدا کنم، باید بتونم پیداش کنم! و برای عملکرد خیلی بده.
همچنین، جابجایی چیزها از نظر بصری و درون DOM واقعاً آزاردهنده است. ترتیب تبها مهم است، مخصوصاً برای کاربران کیبورد.
درباره ابتکارات و تحقیقات گوگل در زمینه دسترسیپذیری بیشتر بدانید. علاوه بر منابع توسعه وب در Learn Accessibility ، گوگل یک دوره آموزشی مستندسازی قابل دسترس با عنوان Tech Writing for Accessibility ایجاد کرده است.
تیم دسترسیپذیری گوگل را در توییتر با آدرس GoogleAccess@ و تیم کروم را با آدرس ChromiumDev@ دنبال کنید.